کد مطلب:314653 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:247

جرج جرداق و پاسخ دو پرسش
سالی كه در خدمت دوست بزرگوار و واعظ محترم، حجة الاسلام و المسلمین سید قاسم شجاعی واعظ مشرف بودم، در حسینیه تهرانی ها جشن گرفته بودند آقازاده های مرحوم آیت الله العظمی حكیم و برادر آیة الله سید محمد شیرازی، مرحوم حجة الاسلام شهید حاج سید حسن شیرازی نیز بودند. از جمله مدعوین، جرج جرداق مسیحی (صاحب كتاب «الامام علی (علیه السلام) صورت العدالة الانسانیة»، كه در مورد امیرالمؤمنین (علیه السلام) نوشته شده است.) نیز بود. با احترام فوق العاده وارد حسینیه شد و پشت تریبون قرار گرفت تا خطابه و یادداشت خود را بخواند. دو نفر (یكی از این طرف مجلس و دیگری از طرف دیگر مجلس) دو كاغذ به او دادند. دو نامه را خواند و متن خطابه خود را در جیب نهاد. سپس گفت: من فقط این دو جمله را جواب می دهم. اول سوال كرده اند كه:



[ صفحه 84]



علی بالاتر است یا مسیح؟ چون من در یك خانواده مذهبی كاتولیك به دنیا آمده ام، نمی توانم بگوییم علی بالاتر از مسیح است؛ اما این جرأت را هم ندارم كه بگویم مسیح بالاتر از علی است. خود امیرالمؤمنین در آن لحظات آخر كه یارانش سؤال كردند: شما بالاترید یا انبیای بنی اسرائیل؟ یكی یكی جواب داد تا به حضرت مسیح رسید و این جمله را فرمود كه:

مریم خادمه ی بیت المقدس بود؛ ولی موقع ولادت حضرت عیسی؛ خطاب آمد: یا مردم اخرجی؛ هذا بیت العبادة، لا موضع الولادة (مریما! بیرون رو، این جا جای عبادت است؛ نه جای ولادت.) به مادر عیسی گفتند: یا مریم اخرجی

اما به مادر من گفتند: یا فاطمه ادخلی (فاطمه! داخل شو)



مریم به وقت درد مخاض آمدش خطاب

بیرون برو بیت مقدس به اضطرار



این جا مقام طاعت باری خدا بود

بر وضع حمل، موضع دیگر كن اختیار



خانه كعبه در تن عالم

چون دل عالم، است ای اعلم!



فاطمه ابنة الأسد كه نمود

افتخار از كنیزی اش مریم



چون كه بگرفت از ابوطالب

حمل بر آمر وجود و عدم



چون شد آثار وضع عیان

از وی، آمد به عجز سوی حرم



كرد دیوار خانه را منشق

آن زمان رب كعبه و زمزم



شد چو داخل به خانه، بانوی قدس

هر دو دیوار هشت بر سر هم



خانه گردید غرق نور سیاه

اندر این نكته ای است، هین! فافهم!





[ صفحه 85]





آب حیوان درون تاریكی

زد پی روشنی به دهر علم



شاهد غیب، این سخن بسرود

پرده برداشت او ز سر كتم



كه حقیقت، به ملك هستی شاه

نیست غیر از علی ولی الله



سؤال دوم این است كه: انگیزه شما برای نوشتن این كتاب چه بود؟ پاسخ: چون من در حالات بزرگان ادیان مطالعاتی داشتم، وقتی به حالات علی بن ابی طالب (علیه السلام) در دین شما رسیدم، دیدم خیلی مظلومانه با او معامله كرده و حق او را غصب كرده اند. خواستم به عنوان فردی خارج از مذهب شما، از حق یك مظلوم دفاع كرده باشم.

السلام علیك یا اول مظلوم؛ یا اول من غصب حقه.



از بس كه غم به سینه ی من بسته راه را

دیگر مجال آمد و شد نیست، آه را



دانم چو دیده دید، دل از كف رود؛ ولی

نتوان نگاه داشت ز خوبان نگاه را